نوشته شده توسط: علی
گزارش سوم از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر
فیلمهایی که تا به امروز دیده ام از لحاظ درجه بندی به شرح زیر است :
نام فیلم نام کارگردان درجه
1-ستاره می شود جلد 1 فریدون جیرانی *
2-ستاره می شود جلد 3 فریدون جیرانی *
3-چهارشنبه سوری اصغر فرهادی ***
4-گفتگو با سایه خسرو سینایی ***
5-وقتی همه خواب بودند فریدون حسن پور *
6- به آهستگی مازیار میری **
7- تقاطع ابولحسن داوودی **
8- گل یا پوچ ابوالفضل جلیلی ***
9- شب به خیر فرمانده انسیه شاه حسینی **
10-زمستان است رفیع پیتز *
11-شاعر زباله ها محمد امیری **
عالی*****
خوب***
متوسط**
ضعیف*
مثل سابق نقدهای خودم را درمورد فیلم ها در آینده و در پایان جشنواره به مرور خواهید خواند .
نوشته شده توسط: علی
سلام
دربین فیلمهای که امروزدیدم درجه بندی به شرح ذیل است
1.به نام پدر:ابراهیم حاتمی کیا**
2.دلیل مستحکم:پاتریک ژان***
3مالکان هیچ چیز:سباستیان تالاورا سرانو**
4.مواجهه:سعید ابراهیمی فر*
5.سقوط:اولیور هیبرشبیگل**
6افساید:جعفر پناهی***
نقدهای خودم در مورد این فیلمها را بزودی خواهید خواند
صحفه سینمایی شرق را از اینجاhttp://www.sharghnewspaper.com/841103/html/t1.htm
میتوانید بخوانید
نوشته شده توسط: علی
توضیحات.....................................:عالی:**** -خوب:***-متوسط:**-ضعیف:*
راستی روزنامه شرق مطالب خوبی درباره فیلم پنهان ساخته هانکه نوشته که ادرسش اینجاستhttp://www.sharghnewspaper.com/841101/html/t3.htm
نوشته شده توسط: علی
عید غدیر و دو طرح خوب از احمدی نژاد
در آستانه عید غدیر امسال ریس جمهور با دو طرح خوب به استقبال عید رفت
اولی اهدا دویست و پنجاه تا سیصد هزار ریال به کارمندان و پرسنل دولت بود . هرچند که بعضی ها که همیشه توقع شان زیاد است اعتقاد دارند که این میزان عیدی کم است اما باید به یاد بیاوریم که دولت قبلی بابت هیچ عیدی( به جزء عید نوروز ) عیدی نمی داد .
دوم اینکه در آستانه عید غدیر مدارس بعضی از مناطق تهران به دانش آموزان سادات شال سبز هدیه می دهند که این طرح از طرح اول هم بهتر است زیرا با این کار وجدان دینی جوانان و نوجوانان بیدار می شود و فرد به ارزش وجود ی خود پی می برد و همین شاید باعث شودکه از ارتکاب فرد به گناه و آلودگی کم بشود قطعأ اینگونه طرحها بیشتر از طرحهای ضربتی و برخوردهای چکشی جواب موثر و بهتری می دهند
نوشته شده توسط: علی
... و اکنون، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آوردهای. اسماعیل توکیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیباییات؟ و .... من چه میدانم؟ این را باید خود بدانی و خدایت. من فقط میتوانم نشانیهایش را به تو بدهم، آنچه تو را در راه ایمان ضعیف میکند، آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می افکند،آنچه دلبستگیاش نمیگذارد تا پیام حق را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به توجیه و تاویلهای مصلحتجویانه و ... به فرار میکشاند و عشق به او کور و کرت میکند و بالاخره آنچه برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل تو است! اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد یا یک شیئی، یا حالت، یا یک وضع، و یا حتی یک نقطه ضعف! تو خود آنرا هر که هست و هر چه هست باید به منی آوری و برای قربانی انتخاب کنی. چه : ذبح گوسفند بجای اسماعیل قربانی است، و ذبح گوسفند به جای گوسفند قصابی!!!
ای حاج، اکنون به کجا میروی؟ به خانه؟ به زندگی؟ دنیا؟ رفتن از حج، آنچنان که آمده بودی؟ هرگز. ای که نقش ابراهیم را در این صحنه ایفا کردی! هنرمند خوب در شخصیتی که نقش او را بازی میکند حل میشود و اگر خوب بازی کرده باشد، کار صحنه پایان میگیرد و کار او پایان نمیگیرد. هنرمندانی بودهاند که از نقشی که ایفا کردهاند دیگر بیرون نیامدهاند و بر آن مردهاند. و تو ای که نقش ابراهیم را بر عهده داشتی، نه به بازی که به عبادت، به عشق، از نقش ابراهیم به نقش خویش رجعت مکن، خانه مردم را ترک مکن و دوباره پا در گلیم خویش مکش. ای که در مقام ابراهیم ایستادهای و بر پای ابراهیم به پا خاستهای و به دست خدای ابراهیم دست بیعت دادهای، و به سرزمین ایمان و بر فرش خدا به مهمانی پا نهادهای و در گرداب عشق فرو رفتی و خود را در خلق طائف نفی کردی و در کوهستانهای حیرت و آتش به جستجوی آب تلاش کردی و آنگاه از مکه، یکسره در عرفات هبوط کردی و از آنجا، منزل به منزل به سوی خدا رجعت کردی و با ” آگاهی“ (در پرتو روشنی آفتاب عرفات)، و ”خودآگاهی“ (به روشنی پاک شعور حرام)، به جمع سلاح پرداختی، و هماهنگ زمان و همگام با جمع از مرز منی گذشتی و سرزمین عشق و ایمان را از حکومت ابلیسها رها کردی، و در پایان کار گوسفندی را ذبح کردی! ابراهیموار زندگی کن و در عصر خویش معمار کعبه ایمان باش، قوم خویش را به حرکتآر، جهت بخش، به حجخوان، به طواف آر . و تو ! ای هم پیمان با خدا، ای همگام با ابراهیم ای که از طواف میآیی و کار حج را با طواف نساء به پایان آوردهای و در جای معمار کعبه ،بانی مدینه حرم و مسجدالحرام ایستادهای و روی در روی همپیمان خویش (خدا) داری، سرزمین خویش را منطقه حرم کن، که در مسجدالحرامی، عصر خویش را زمان حرام کن ، که در زمان حرامی، و زمین را مسجدالحرام کن، که در مسجدالحرامی، که: زمین مسجد خداوند است و میبینیکه : نیست!
*دکتر علی شریعتی